گلاره عباسی : پدرم بزرگترین منتقد من است
گفتگو:دنیاعباسی کسبی
عکس:دریاصابونیها
مقدمه:
سینمارا باید یک دستاورد انسانی دانست که در رشد و بالندگی فرهنگ و تمدن یک جامعه کوشا است .و امروزه بی شک از اساسی ترین و موثرترین رسانه هایی است که در تدوام و گسترش و بقاء فرهنگ و هنر واقعی یک جامعه حضوری فعال دارد. معلمی است که انسان سازی میکند و به انسان مفاهیم و مصادیق انسان محورانه را می آموزد. سینما پایه گذار آمال و عواطف و احساسات و نیازهای رو به رشد بشر است. خود ساخته می شود تا بسازد و به تعبیری هدف اساسی آن ساختن ساختمان فکری و روحی هر انسانی در جامعه است.یکی از هنرمندان وبازیگران جوان وپرتلاش این عرصه گلاره عباسی است. او متولد تیر ماه سال ۱۳۶۲ و فارغ التحصیل رشته ی معماری از دانشگاه هنر تهران و از دانش آموختگان کلاس های بازیگری امین تارخ است.از سال ۱۳۸۷کارحرفه ای خود را آغاز کرد و در فیلم های شیار ۱۴۳واشیا در آینه می بینید به شما نزدیکترند به کارگردانی نرگس آبیار بسیار خوب ایفای نقش کرد.او جزء بازیگرانی است که میانه خوبی با تمام رسانه ها وخبرنگاران داردوزمانی که با او برای تهیه ی این گفتگو تماس گرفتم و به دیدارش رفتیم با برخورد صمیمی و دوستانه ی او مواجه شدم و به تمام سوالاتم با صبر وحوصله خاص خود پاسخ داد که در ادامه این گفتگو را تقدیم می کنم.
۱- بازيگري را چطور فرا گرفتيد، چطوري به دنياي آن قدم گذاشتيد و اولين تجربه هاي تصويري شما چه بود؟
من بازيگري را با كلاس هاي بازيگري امين تارخ. حضور آقاي تارخ در مسير كاري من بسيار موثر بود و از طريق ايشان توانستم وارد فضاي حرفه اي بشوم. اولين تجربه ي جدي من كه مخاطب بشناسد و به يادش مانده باشد، سريال «درچشم باد» به كارگرداني آقاي جعفري جوزاني است. در اين مجموعه نقش خيلي خوبي داشتم به نام فاطمه و حدود دو سال به صورت پراكنده برسر صحنه آن حاضر شدم.
۲-ورودتان به دنیای هنر از روی علاقه بود یا کنجکاوی ؟
علاقه اصلی من همیشه ادبیات بوده و دلم میخواست ادبیات فارسی بخوانم که به مرور به ادبیات نمایشی و بعد به بازیگری علاقهمند شدم. بازیگری و هنر برایم کنجکاوی نبوده، چون از کودکی در محیط خانواده ما هنر و ادبیات جایگاه ویژهای داشت و تئاتر دیدن و سینما رفتن از نوجوانی برایمان عادت بود. فیلم مسافران بیضایی و تئاترهای علی رفیعی اولین کارهایی بود که در کودکی دیدم. از همان موقع همه چیز برایم جدی شد و خانوادهام هم خیلی همراهم بودند و حمایتم میکردند. مدتی به خارج از کشور رفتم، اما برای خواندن ادبیات و بازیگری به ایران برگشتم. در دانشگاه تئاتر خواندم و همزمان در کلاسهای بازیگری امین تارخ هم شرکت کردم. استاد امین تارخ مسیر زندگی و بازیگریام را تغییر داد. خیلیها معتقدند من شانس زندگی در یک کشور دیگر را از دست دادم، ولی همیشه میگویم آنچه در راه نزدیک شدن به عشق باشد، شانس حقیقی است.
۳-در حال حاضر فیلم موفق شیار۱۴۳ رو در حال اکران دارید دلیل موفقیت این فیلم را چه می دانید؟
شیار ۱۴۳ به چند دلیل فیلم بسیار موفقی است؛ هم به لحاظ سینمایی، هم به لحاظ اجتماعی و مفهومی و هم در عرصه بینالمللی. خدا را شکر که این فیلم بسیار دیده شده و فیلم موفقی شد.
۴-زمان خواندن فیلمنامه شیار۱۴۳ چه حسی داشتید؟
ارتباط و همکاری و دوستی من با نرگس آبیار و تهیهکنندههای فیلم آقایان قاسمی و پورمحمدی به فیلم اول خانم آبیار برمیگردد. بنابراین با قصهها و سلیقه خانم آبیار آشنا بودم و نگاه زنانه و صادقانهاش را دوست دارم. وقتی اولین بار فیلمنامه شیار ۱۴۳ را خواندم، آن را لطیف و صادقانه دیدم.
۵-تا قبل از خواندن فیلمنامه چقدر با مادران شهید نشست و برخاست داشتید؟
جنگ هشت ساله تحمیلی تاریخ کشور من است. این جنگی بود که ما نمیخواستیم و برای دفاع تاوان زیادی هم پرداخت کردیم. من متولد سال ۱۳۶۲ هستم و جنگ تاثیرات زیادی روی نسل من گذاشت. نسلی که نه سن و سال و تجربهاش اجازه تحلیل داده و نه کسی برایش مسائل را بدرستی توضیح میداد و نه میدانست چه اتفاقی برایش میافتد، فقط ترس و فرار و نگرانی بود و فکر میکرد لابد زندگی همین است، چون جور دیگری از زندگی را ندیده بود. بعد که بزرگتر شدم کنجکاوی و گاهی خشم و گاهی دلسوزی به احترام تبدیل شد و من خودم را سراپا مدیون کسانی دیدم که در دوران کودکی من خودشان را به آب و آتش زدند و سینههایشان را سپر گلولههایی کردند که خاک و خانهها و باورهای ما را نشانه گرفته بود، فهمیدم آرامش خانواده من تاوانی است که خانواده همسایهام داده که عزیزشان را از دست دادهاند و حالا مسیر شیار ١٤٣ که باعث شد من به شناختی برسم که فقط سر تعظیم جلوی مادران شهدا فرود بیاورم. خوش به حال مادران شهدا که این قدر ایمانشان حسادتبرانگیز است.
۶-به نظر شماجاي چه قصه ها و چه قهرمان هايي در اين سينما هنوز خالي مانده است؟
شايد پيوند بيشتر سينما و کتاب، حلقه گمشده اين سينماست. در پاسخ دقيق تر به سوال شما اشاره مي کنم به حضور مريلا زارعي در فيلم «شيار ۱۴۳» و بازي درخشان و فوق العاده اي که از خود نشان داد. او بار ديگر به يادمان آورد که بازيگرهاي زن نيز همچنان مي توانند در عرصه بين المللي بدرخشند، حتي با نقش يك زن روستايي و ساده ايراني. نرگس آبيار نيز نگاه ظريف و دقيقي به ادبيات و سينما دارد و اين نگاه متفاوت و زنانه اش است که او را از ديگر كارگردان ها متفاوت مي كند.
۷-شما در جايي گفته بوديد اينكه ميتوانيد عكسالعمل مخاطب را بلافاصله بعد از پخش از كارتان بگيريد برايتان خيلي جالب است وآیااین مسئله روي كيفيت كارتان تأثير ميگذارد؟
به نظرم اگر خلاف اين موضوع فكر شود شما بايد تعجب كنيد. وقتي شما كاري را ميسازيد و در زمان كمي هم پخش ميكنيد ناخودآگاه به فضاي روز جامعه نزديكتر هستيد و براي ارتقاي كارتان از آنها بيشتر الهام ميگيرد از طرفي نقدهاي مثبت و منفي كه از كار ميشود تأثير عيني خودش را هم روي كار خواهد داشت و به نوعي باعث ارتقاي كليت كار ميشود چون در آن لحظه هدف عوامل اين خواهد بود كه نظر مخاطب را جلب كنند و خودشان را با علايق آنها همسو كنند. به همين خاطر هر وقت در سريالهاي مناسبتي حضور پيدا ميكنم حس ميكنم به مردم نزديكترم و همين همنفس بودن باعث ميشود مدام خودم را رتوش كنم و سعي داشته باشم كار بهتري را ارائه دهم.
۸-با وجود كارنامه هنري پرباري كه داريد اما چندان پركار نيستيد. علت اين موضوع چيست؟
شايد به اين خاطر است كه اولويتهاي من براي كار كردن تا حد زيادي متفاوت است. دغدغه اصلي من اين است كه مردم كارهايم را دوست داشته باشند و از عهده ايفاي نقشهايم خوب برآيم. حتي به همين دليل اگر زماني هم دو كار خوب با هم به من پيشنهاد شود فقط يكي را قبول ميكنم چون ممكن است كيفيت ديگري پايين بيايد. چون معتقدم شما اگر كاري را خوب ارائه دهيد به مراتب بهتر از آن است كه چند كار را به شكل همزمان و بدون كيفيت ارائه دهيد.
۹-ترس از كليشه ی شدن موضوعي است كه بسياري از بازيگران با آن در ارتباط هستند اين موضوع در مورد شما هم وجود دارد؟
اين موضوعي است كه بالاخره هر بازيگري به آن فكر ميكند اما خب نميتوان اين نكته را هم ناديده گرفت كه كليشه شدن معمولاً براي يك بازيگر، پس از چندين سال كار كردن اتفاق ميافتد. من هنوز فكر ميكنم تعداد كارهايي كه بازي كردم و ديده شده است، به آن اندازه نيست كه بازيام را تحت شعاع قرار دهد و كليشهاي شوم، بازيگر بايد نقشهاي متفاوتي را ايفا كند، البته به اين هم معتقدم كه حتي نقشهاي مشابه هم ميتواند با يكديگر متفاوت باشد و همه نقشها شبيه هم نوشته نميشوند. اگر ميخواهيم از كليشه شدن پرهيز كنيم، به همراه بازيگر، بايد در فيلمنامهنويسي، كارگرداني و انتخاب بازيگراني كه براي نقشها انتخاب ميشوند، تحولي ايجاد شود تا از كليشه شدن دور شوند تا بازي بازيگر هم كليشه نشود.
۱۰-خانوادهتان اهل دنبال كردن كارهايتان هستند؟
بله، پدر و مادرم با دقت خاصي كارهايم را دنبال ميكنند. پدرم بزرگترين منتقد من است و سختگيرانه روي بازي من نظر ميدهد و هر جايي كه بد بازي كنم يا اگر مصاحبه بدي داشته باشم، اولين نفر است كه به من ميگويد و تذكر ميدهد. به همين دليل اولين تلفني كه بعد از كار رد و بدل ميشود، تلفن به پدرم است كه معمولاً كيفيت بازيام را از او جويا ميشوم. پدرم در جريان تمام قراردادهاي من است و فيلمنامههاي مرا ميخواند. والدينم هميشه از من در شرايط مختلف حمايت كردهاند و ترجيحشان در انتخاب نقشهايم، احترام به مردم است و هميشه هشدار آنها اين بوده كه به سليقه مخاطب احترام بگذارم.
۱۱-شما جزو معدود بازيگران زني بوديد كه دست به عمل جراحي نزدهايدچرا؟
اين كار را انجام ندادم چون اعتقادي به آن ندارم. از طرفي به طبيعي بودن چهره اعتقاد دارم. عمل زيبايي چهره را ساختگي و مصنوعي ميكند و باعث ميشود بازيگر در حين بازي نتواند حسهايش را به درستي منتقل كند. اگر بازيگري به كارش تسلط داشته باشد هرچقدر چهرهاش پير شود بازهم پيشنهاد كاري خواهد داشت. و به نظر من عمل هاي زيبايي مثل نقابي مي شوند بين مخاطب و بازيگر .
۱۲-علاوه بر بازيگري فعاليت ديگري را هم انجام ميدهيد؟
بله، نويسندگي؛ ولي هنوز جرات اين را ندارم كه درباره ي نويسنده شدن فكر كنم .ادبيات دنياي عجيب و وسيعي است و هنوز جسارت اين را درخودم نمي بينم فقط علاقه مندم .
۱۳-بازيگري نوعي خلق كردن است. جنس خلقي كه در بازيگري وجود دارد اساساً با نويسندگي فرق دارد چون در اولي كاراكتر به نوعي هسته اوليه است كه از نوشتههاي يك فيلمنامهنويس و راهنمايي يك كارگردان دريافت مي شود اما در نوشتن شما تنها هستيد و بايد افسار همه چيز را به دست بگيريد و به هرجايي كه دوست داريد ببريد با اين اوصاف از بين نوشتن و بازي كدامشان روح شما را بيشتر به لحاظ خلق يك اثر آرام ميكند؟
من هميشه دنبال يك اتفاق خوب در زندگيام هستم و درست به همين خاطر الان نميتوانم انتخاب كنم كه در كدام حرف حس بهتري دارم چون هر وقت احساس بهتري به سراغم ميآيد احساس ميكنم آن اتفاقي كه بايد افتاد. مثلاً ممكن است درحين بازي يك سكانس يا بعد از خواندن يك فيلمنامه يك اتفاق دروني در شما به وجود آيد كه به شما اين امكان را ميدهد كه خلق كني و خب اين اتفاق بسيار شيرين و غيرقابل توصيف است و گاهي ديگر هم اين اتفاق در نوشتن به سراغت ميآيد اما به طور خاص در مورد سؤالت بايد بگويم كه هر جا اين خلق كردن غير آگاهانه رخ داد به دليل صداقتي كه در آن وجود داشت براي من زيباتر بود.
۱۴- در ماه رمضان امسال در فیلم مدینه هم خوش درخشیدید به نظر شما كارهايي كه در ايام ماه رمضان پخش ميشود با ديگر كارها چه تفاوتي دارد؟
من از بازي در اين ايام لذت ميبرم چون حس و حال متفاوتي را دارد؛ به ويژه اينكه شما زبان روزه بازي ميكنيد و مردم هم با حال و هواي معنوي اين كار را تماشا ميكنند. در هر حال پيش از «مدينه» من فقط سريال «نون و ريحون» را داشتم كه در ماه رمضان از تلويزيون پخش شد البته چند كار هم داشتم كه قرار بود براي ماه رمضان باشد اما در زمان ديگري پخش شدند. در هر حال نميتوان اين نكته را ناديده گرفت كه ماه رمضان زمان خوبي براي پخش برنامه دارد و سريالها اين شانس را دارند كه كارشان بيشتر ديده شود. البته امسال كارها با جام جهاني همزمان شده بود اما با اين اوصاف سريال «مدينه» توانست مخاطبان خودش را پيدا كند.
۱۵-از نظر خود شمادوستداشتنیترین کاراکتری که بازی کردهاید، کدام است؟
لیلاهایی که بازی کردهام را دوست داشتم، لیلا در فیلم شیدایی و لیلا در فیلماشیا از آنچه در آیینه میبینید به شما نزدیکتر ند.
۱۶-تابحال شده به خودتان افتخارکنید؟
بله، در اکران فیلم شیار ۱۴۳ بعد از فیلم همه در حال تشویق کردن بودند که پدرم آمد و با چشمان گریان مرا بغل کرد و بهترین لحظه در زندگی من بود؛ اینکه روی پدرم تاثیر گذاشتم. در کل هر زمان که احساس میکنم پدر و مادرم از من راضی هستند به خودم افتخار میکنم.
۱۷-جایگاه الان گلاره با آنچه در نوجوانی آرزو داشته است، چقدر به هم نزدیک هستند؟
به آرزوهای دوران نوجوانیام خیلی نزدیک هستم اما از آرزوهای آیندهام خیلی دورم.
۱۸-بهترین تصویری که همیشه در ذهن شما ماندگار است؟
بهترین تصویر متعلق به زمانی است که تمام کسانی که از دست دادهام هنوز بودهاند و خانه مادربزرگم که همه در آن جمع میشدیم.
۱۹-چندی پیش در خبرها داشتیم که شما برنده بازیگرنقش اول زن در جشنواره اسب نقره ای روسیه شدید درباره ی این جشنواره برایمان بگویید؟
بله این جایزه برای بازی بنده در فیلم «اشیاء از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند))به کارگردانی خانم آبیار،خوشبختانه استقبال تماشاگران روس از این فیلم سینمایی خوب بود و از گروه های سنی مختلف برای دیدن این فیلم در دو نوبت نمایش آمده بودند. فیلم سینمایی «اشیاء از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند» درباره زن بارداری به نام لیلا است که با مشکلاتی در زندگی دست به گریبان است که این مشکلات اگرچه کوچک و بیاهمیت هستند اما برای او بزرگ جلوه میکنند.
۲۰-سقف آرزوهاي شما در بازيگري چيست؟
همه هنرها دنياي گسترده اي دارد و نمي شود به اين سادگي و كوچكي به آن نگاه كرد و راضي شد. بازيگري دنياي عجيبي دارد و مي توان گفت تمام شدني نيست. به نظر من به تعداد آدم ها و به تعداد قصه ها كاراكتر هاي جذاب وجود دارد براي بازي كردن. من در ابتداي دهه سي زندگي ام هنوز كمي وقت دارم براي اينكه نقش هاي جذاب و ماندگاري بازي كنم . بازيگري همچنان براي من خيلي جدي است و به اين نتيجه رسيده ام كه بُعد هنري و فر هنگي نقش ها و پروژه هايي كه مي پذيرم، تنها خواسته من در بازيگري است و دنبال هيچ چيز ديگري جز خود بازيگري نيستم.
منبع:مجله اطلاعات هفتگی
فایل ها:
دنیاعباسی کسبی, سینما, گلاره عباسی