بافت فرسوده بیماری سرطانی است، عدم مهار آن کل ارگانیزم شهر را نابود می کند

۲۷ دی , ۱۳۹۵ گفت‌و‌گوها

بافت فرسوده بیماری سرطانی است، عدم مهار آن کل ارگانیزم شهر را نابود می کند

مهندس محمدجواد عرفانیان ، مشاورفن آوری و تشکل های حرفه ای معاون وزیر راه وشهرسازی در تشریح بافت فرسوده اظهار داشت:

 

بافت فرسوده بیماری سرطانی است، عدم مهار آن کل ارگانیزم شهر را نابود می کند.

 

گفت و گو و عکس:دنیاعباسی کسبی

 

مقدمه:

بافت‌های فرسوده شهری، محلات فرسوده‌ای در فضای شهری است که مسائل و پیچیدگی‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و شیوه خود را دارد .این محلات و بافت‌ها از یک سو دارای ریشه‌های سکونتی ارزشمند با غنای فرهنگی، اجتماعی و معماری است و از طرف دیگر به جهت فرسودگی شدید، نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی، وجود مشکلات اجتماعی و امنیتی و آسیب‌پذیری در برابر زلزله، سیل و آتش سوزی و نیز عدم تطابق با زندگی امروز شهری و شهرسازی مدرن دارای مشکلات رو بنایی و زیر ساختی هستند. حال با توجه به اهمیت بافت های فرسوده در شهرگفت وگویی انجام شد با مهندس محمد جواد عرفانیان جم(حمید)، مشاورفن آوری و تشکل های حرفه ای معاون وزیر راه وشهرسازی و نظر ایشان را در خصوص این مسئله جویا شدیم.

 

 

تعریف بافت فرسوده از نگاه شما چیست و مهمترین مشکلات این بافت ها را در چه می دانید؟

 

شهرها به مثابه اورگانیزم های زنده ای هستند که از ترکیب اجزا، قطعات، شریانها و عناصر کارکردی تشکیل شده اند.   ترکیب ساختاری و کالبدی این عناصر در کنار رشد متوازن آنها در طول زمان عامل بوجود آورنده شهرهای پایدار است. در یک مقایسه پدیدار شناسانه می توان شکل ساختاری شهر را با فرایند شکل گیری، تولد، رشد و تکامل فیزیولوژیکی انسان از دوران جنینی تا مرگ مقایسه کرد. انسان ها در طول زندگی دچار بیماری های مختلف جسمی و روحی می شوند که امری اجتناب ناپذیر است. فرایند کنترل صدمات ناشی از ابتلاء به بیماری ها را می توان در دو سطح پیشگیری و درمان خلاصه کرد. عدم تحقق هر یک از این مراحل عامل اصلی خسارتهای مادی و معنوی بعدی است.

 

در مرحله پیشگیری عواملی همچون شناسایی، پیش بینی و برنامه ریزی اجرایی جهت جلوگیری از وقوع بیماری ها به عنوان مهمترین شاخصه های این مرحله؛ و تشخیص درست بیماری، انتخاب صحیح روش درمان و نهایتا انجام کامل فرایند درمان نیز به عنوان مهمترین عناصر شکل دهی مرحله درمان شناخته می شوند. بدیهی است هرگونه نقصی در این فرایند از مرحله پیشگیری تا درمان باعث عدم بهبود، مزمن شدن بیماری، تشدید آن و بروز حسارت های غیر قابل جبران و حتی از بین رفتن فرد می شود. این فرایند بصورت مشابه در شهرها نیز محقق می شود.

از نظر من بافت فرسوده یک نوع بیماری شهری است که در شرایط زمانی و مکانی مختلف به دلایل متفاوت بوجود می آید. وقوع و گسترش این بیماری در مرحله اول به عدم برنامه ریزی برای پیشگیری و گسترش آن و در مرحله بعدی به نقص در تشخیص عوامل بوجود آورنده آن، انتخاب اشتباه روش برخورد و مداوای آن و در نهایت عدم اجرای کامل فرایند مداوای آن مربوط می شود.

به طور کلی ما باید بافت های فرسوده را در درون شهرها ی خود فرصت بدانیم یا تهدید؟

قطعا بافت فرسوده یک فرصت نیست بلکه یک آسیب و تهدید جدی است که سلامت کالبدی، امنیتی و اجتماعی یک شهر را به خطر می اندازد. بافت فرسوده مشابه یک بیماری عفونی و یا سرطان است که در صورت عدم مهار آن به مرور گسترش یافته و قطعا باعث از بین رفتن کل ارگانیزم شهر خواهد شد. این بیماری اگر در زمان خود مهار نشود قطعا به علت گسترش امکان درمان را از ما می گیرد. از دست رفتن امکان درمان یا به علت گران بودن هزینه های آن خواهد بود که توان مالی ما پاسخگوی هزینه های آن نخواهد بود و یا به علت میزان گسترش آسیب دیگر حتی با صرف هزینه هم دیگر امکان درمان وجود ندارد و ناچار این بیمار(بافت فرسوده) از بین خواهد رفت.

تفاوت برنامه ریزی بر روی بافت های فرسوده شهری در داخل ایران با سایر کشور های جهان در چیست و آنها در حل این مشکل بر چه مواردی تاکید بیشتری دارند؟

تفاوت روش برخورد با بافت های فرسوده دقیقا مشابه تفاوت در برنامه ریزی های بهداشتی و درمانی کشورهای توسعه یافته با کشور ما دانست. این تفاوت عملا در تعریف و هدف گذاری ها در دو سطح زیر قابل بررسی و نقد است:

  • در مرحله پیش گیری – برنامه ریزی و اقدام در جهت جلوگیری از بوجود آمدن بافت های فرسوده جدید و نیز جلوگیری از توسعه بافت های فرسوده قدیمی
  • در مرحله درمان اقدام اجرایی در جهت بهسازی، بازسازی، باز زنده سازی و توان بخشی بافت های فرسوده موجود

 

آنچه موجب اهمیت دادن و لزوم مداخله در بافت های فرسوده می گردد ناتوانی این بافت ها در همگام شدن با تغییرات سریع در زندگی مدرن امروزی است حال به نظر شما تا چه اندازه بافت های فرسوده ای که امروزه نوسازی وبهسازی می شوند توانایی پاسخگویی به نیازهای امروزی جامعه خویش را دارد؟

این پرسش پاسخ قطعی و مطلقی ندارد و کاملا نسبی است و بطور مستقیم بستگی به کیفیت و میزان بیماری آن بافت دارد. لذا تشخیص اینکه برروی کدام بافت ها با چه کیفیت و کمیتی فرایند درمان را شروع کنیم و یا اساسا از درمان صرف نظر کنیم، به پتانسیل ها و داشته های ما در آن بافت بر می گردد.

از نظر من در حال حاضر یکی از مهمترین مسئولیت های قانون گذاران، مجریان و متولیان این حوزه جلوگیری از تولید بافت های فرسوده نو ساز است که به شدت و در مقیاس گسترده ای در تمامی شهرهای ایران و در متن طرح های مصوب جامع و تفصیلی شهری در حال تولید است.

 

با توجه به اینکه از زمان تشکیل سازمان نظام مهندسی ساختمان حدود ۱۸سال سپری می شود ،در بحث نوسازی بافت های شهری شما نقش و جایگاه نظام مهندسی را چگونه ارزیابی می کنید؟

وقتی شما به نوسازی بافت های فرسوده اشاره می کنید این موضوع در ذهن متبادر می شود که بحث بافت فرسوده تنها مربوط به بافت های موجود درون شهری است، لیکن تولید بافت های نوساز فرسوده در سطح گسترده ای با مجوزهای قانونی و در متن طرح های مصوب توسعه شهری در حال وقوع است که تمامی تحت کنترل و نظارت اعضای سازمان های نظام مهندسی شکل گرفته و یا در حال وقوع است.

وظیفه اعضای سازمان نظام مهندسی طراحی، نظارت و کنترل بر کلیه ساخت و سازهای شهری با رعایت ظوابط شهرسازی و مقررات ملی ساختمانی است که تحقق ساختمان هایی باکیفیت و عمر زیاد را به دنبال داشته باشد. وظیفه سازمانهای نظام مهندسی نیز مدیریت راهبردی این حرفه مندان در تحقق اهداف فوق است. لذا از نظر بنده پایین بودن کیفیت عملکرد این حرفه مندان و نظارت عالیه سازمانهای فوق بر انجام تعهدات اعضای خود از اصلی ترین عوامل وقوع این پدیده در تولید بافت های فرسوده نوساز بوده و هست.

 

در نوسازی و بهسازی در کشور ما بیشتر به تک بناها توجه شده است و کمتر بافت ها مد نظر بوده به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

از آنجاییکه مسئله مالکیت در این بافت ها از اصلی ترین چالش های نوسازی و بهسازی محسوب می شود، بصورت طبیعی امتیازات تشویقی به مالکین داده می شود که خود نسبت به بازسازی واحدهای ساختمانی مبادرت ورزند، با این هدف که از باز سازی تک تک واحدهای منجر به بازسازی کل بافت شود. این استراتژی درست شهرسازی در بهسازی بافت های فرسوده است؛ ولی با لحاظ ۳ شرط زیر:

۱)             بافت های شهری مورد نظرظرفیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این روش برخورد را داشته باشد

۲)             وجود طرح بالا دستی که با توجه به پتانسیل ها و ظرفیت های اشاره شده در بند قبل، ظرفیت های کالبدی متناسب را در مقیاس این بافت ها پیش بینی کند

۳)             سازمان مدیریت شهری توان مدیریتی لازم را جهت بازسازی این بافت ها را از طریق مدیریت در بازسازی ریزدانه های شهری داشته باشد

در صورت نبود سه شرط فوق در انجام این استرااتژی، نه تنها این بافت مشکلاتش حل نخواهد شد بلکه با بوجود آمدن مشکلات دیگر عوامل سرعت بخشیدن به نابودی آن بیشتر از پیش فراهم می شود. از طرف دیگر روح حاکم بر قوانین مدیریت شهری در کشور ما بر اساس ارجحیت حقوق شخصی به حقوق اجتماعی شکل گرفته و این امر پیامدهای زیر را باعث شده:

ضعف قوانین و مقررات شهرسازی که با نگاه ارجحیت منافع شخصی بر منافع اجتماعی شکل گرفته است

  • عدم توان تامین هزینه بهسازی بافت های فرسوده توسط متولیان شهری
  • تمرکز شهرداری ها برای کسب درآمد از طریق فروش تراکم (این امر بطور طبیعی فقط برروی پلاک های ساختمانی قابل تحقق است تا بافت های شهری)

مجموع عوامل فوق بصورت طبیعی باعث گسترش تمایل به سرمایه گذاری بر روی تک بناها بجای ایجاد ارزش افزوده در بافت شهری را فراهم آورده است

علیرغم تمهیداتی که تاکنون در رابطه با اعطای تسهیلات به ساکنان بافت های فرسوده اندیشیده شده ولی تسهیلات اعطایی انگیزه لازم را برای بهسازی این بافتها بوجود نیاورده است. به نظر شما چه دلایلی برای این موضوع وجود داشته است؟

همانطور که پیش از این نیز در توضیح بحث درمان توضیح دادم، تشخیص نادرست بیماری، انتخاب نادرست روش درمانی و عدم انجام کامل فرایند اجرایی درمان سه عامل عدم بهبودی بیمار خواهد بود. در این خصوص به نظر می رسد که ما یا در تشخیص بیماری بافت های فرسوده، یا در روش درمان این بافت ها و یا در هر دو موضوع اشتباه کرده ایم؛ گواه این موضوع عدم پاسخگویی مردم به این نسخه درمانی است.

در پاسخ به این سوال همواره باید این پرسش را مطرح کرد که چه زمانی و تحت چه شرایطی قانون گذاران و متولیان امر در این حوزه خود حاضرند در این بافت ها زندگی کنند؟ قطعا تحقق شرایطی که باعث ایجاد مطلوبیت برای متولیان در انتخاب این مخدوده ها برای زندگی باشد، خود تعیین کننده سیاست ها و تسهیلاتی است که تامین آنها قطعا باعث رونق این بافت ها می شود

 

نقش مشارکت های مردمی را در نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حل این معضل ملی به اندازه کافی به استفاده از مشارکت های مردمی توجه شده است؟

به نظر من این توقع زیادی است که بدون پلانها و برنامه انگیزش آور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مردم بدنبال مشارکت های آنان برای حل موضوع بهسازی بافت های فرسوده داشته باشیم. سوال مشخص این است که چرا باید مردم در این بهسازی ها مشارکت کنند؟ با مشارکت ایشان چه ارزش افزوده ای برای آنان پیش بینی شده است؟(در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)

 

تامین فضاهای خدماتی در بافت های فرسوده بلاتصدی می باشد و لذا علیرغم نوسازی خانه ها این بافت با کمبود فضاهای خدماتی مواجه می باشد نظر شما در این رابطه چیست؟

قطعا این بخش هم جزئی از همان پلان درمانی بافت است که مدیریت شهری و متولیان امر باید در تشخیص آن به این امر توجه جدی داشته باشند

 

 

, ,


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *