اسماعیل کهرم:با شنيدن خبر شكار غير مجاز گريه ام مي گيرد

۲۹ خرداد , ۱۳۹۶ گفت‌و‌گوها

اسماعیل کهرم:با شنيدن خبر شكار غير مجاز گريه ام مي گيرد

نياكان ما از گذشته هاي دور آموخته بودند كه براي زندگي بر روي زمين وارتباط با طبيعت بايد با آن مهربان باشندو به قوانين آن احترام بگذارند، اين دوستي متقابل انسان با طبيعت وحيات وحش ساليان سال برقرار بود تا اينكه در دوران معاصر او به تكنولوژي هاي نوين دستيافت و با خود انديشيد كه ديگر نيازي به دوستي متقابل با اين دوست قديمي نيست.پس ناگهان تصميم به نابوديآن گرفت…امروزه به دليل همين سركشي انسان معاصر ما با مشكلات زيست محيطي شديدي مواجه هستيم از آلودگي هواگرفته تا كمبود آب وگرم شدن ناگهاني زمين ونابودي جنگلهاي ومراتع و…وهستند اساتيد بزرگواري كه سالهاست دل به طبيعت وحيات وحش زمين داده اند و با دل وجان از آن دفاع مي كنند.يكي از اين بزرگواران و اساتيد برجسته كه در اين راه تلاش هاي بسياري داشته ودارند وهيچگاه دست از تلاش خستگي ناپذير برنداشته اند جناب آقاي دكتر اسماعيل كهرم مي باشند.
ايشان متولد ۱۳۲۵ هستند و داراي مدرك ديپلم مديريت شكارباني از انگلستان، كارشناسي كشاورزي از دانشگاه شيراز، كارشناسي ارشد بوم شناسي از دانشگاه آبردين انگلستان ،دكتراي بوم شناسي از دانشگاه ولز است. گفتني است كه ايشان در تاريخ اول مهر ۱۳۹۲ طي حكمي از سوي سركار خانم دكتر معصومه ابتكار رئيس سازمان حفاظت محيط زيست، به سمت مشاور رئيس سازمان حفاظت محيط زيست در امور محيط طبيعي اين سازمان منصوب شدند.چند ماه بود كه به همراه دوستانم در صدد بوديم تاايشان را از نزديك زيارت كرده ومجالي داشته باشيم براي گفتگويي صميمانه كه خوشبختانه بعد از تماس بنده ايشان با مهرباني مانند معلمي دلسوز قرار ملاقاتي را در سازمان حفاظت محيط زيست گذاشتند و ما چندين ساعت با گوش جان از ايشان آموختيم كه چگونه به طبيعت اين دوست قديمي با مهرباني وعشق برخورد كنيم وحال حاصل درد ودل با ايشان را با احترام به شما تقديم مي كنيم.
-آقاي دكتر با توجه به اينكه شما سالهاست كه در زمينه ي محيط زيست وحيات وحش ايران كار مي كنيد و از جان ودل در اين عرصه خدمت كرده ومطالعات وپژوهش هاي ارزشمندي نيز داشته ايد، اولين باري كه دلتان براي محيط زيست وحيات وحش سوخت چه زماني بود؟
(لبخند ايشان چند لحظه سكوت) به ياد دارم حدود ۶۰ سال پيش در منزلمان يك خروس بود ، مادرم در اتاق مشغول نماز خواندن بودند كه صداي خروس بلند شد كه انگار من داشتم پر هايش را مي كشيدم ، در همان لحظه صداي مادرم را كه به نشانه ي تذكر دو سه بار با صداي بلند الله اكبر مي گفت را شنيدم. بعد از چند لحظه كه نماز مادر تمام شد ايشان بسيار ناراحت بودند و رو به بنده كردند وفرمودند: پسرم اينها مخلوقات خداوند هستند چرا بايد آزارشان دهيم وناراحتشان كنيم؟ مادر سپس حكايتي را برايم روايت كردند كه يك مرد عابدوزاهدي، هفتادسال عبادت به درگاه خداوند كرد، يك روز كه نماز مي خواند ديد كه پسر بچه اي پرنده اي را در دست گرفته وآزار مي دهد و اين مرد بدون اينكه تذكري به آن پسر بچه دهد وبي توجه به نماز خواندن ادامه داد، همان شب در خواب ديد كه كسي به او نهيب زد وگفت: هفتادسال عبادت توهمه برباد رفت به اين دليل كه نمازت را نشكستي و به اين پسربچه تذكر ندادي.بنده هنوز به فكر آن روز هستم وخاطره ي مادرم را فراموش نمي كنم و درهرزمان كه مي بينم كسي ظلمي به حقوق حيوانات مي كند ريشه ي آن را در تربيت پدرومادرش مي دانم، البته درحال حاضر علاوه برتربيت پدرومادر، ريشه را درآموزش هايي كه در مدارس و دانشگاه هاي ما ميدهند نيز دانسته وآن راموثر مي دانم.براي شما چند مثال مي زنم، بنده زماني كه به پارك مي روم و مي بينم كه بچه اي جلوي روي پدر ومادرش شاخه درخت ها را مي شكند و يا گل ها را مي چيند سريعا به عكس العمل پدر ومادرش نگاه مي كنم واگرمشاهده كنم كه پدر ومادر در مقابل اين اعمال فرزندشان بي تفاوت هستند به خود مي گويم، اشكال تربيت پدر ومادر و دامان مادر است.بايد خدمت شما عرض كنم كه درطول خدمتم باآدمهاي گوناگوني مواجه شده ام. يك روزي درشهرستان ني ريز شخصي را محيط بانان ما دستگير كرده بودند كه در فصل زادوولد، نه تا ميش راكشته بودوهنوز جنين در شكم ميش ها تكان مي خورد، زماني كه اين شخص را نزد بنده آوردند و از خانواده اش برايم صحبت كرد متوجه شدم مشكل او از كودكي وتربيت خانوادگي اش است. خاطره ي ديگري كه دارم وحساسيت حيات وحش ومحيط زيست را مشخص مي كند اين است كه يك روزي قايقي كه متعلق به صداوسيما بود نزديك يك جزيره اي در درياچه اروميه شد كه در اين جزيره فلامينگوها (مرغ آتشين) تخم گذاري كرده بودند واز ترس نزديكي اين قايق پدر ومادر از روي تخم هايي كه داشت جوجه در مي آورد بلند شدند و متاسفانه در جزيره كناري مرغ هاي كاكائي زندگي مي كردند وتخم گذاري كرده بودند وما مي دانيم دشمن مرغ آتشين ، كاكائي ها هستند بنابراين سريعا مرغ هاي كاكائي به سمت اين جزيره پرواز كرده بودند وتمام تخم هاي فلامينگوها را براي تغذيه به جزيره خود برده بودند، متاسفانه مادرآن سال ۸۵درصد از زادو ولد فلامينگوها را ازدست داديم ومن خيلي غمگين شدم.البته اين را هم بايد ذكر كنم كه خيلي خوشحالم كه خداوند در طول زندگي اين شغل را برعهده ي بنده گذاشت وعشق اين كار را درقلب من هست وتاآخر عمر هم خواهد ماند.
-زماني كه براي شما خبر شكارهاي غير مجاز را مي آورند يا از طريق خبرگزاري هاي مختلف از اين گونه شكارهاي ناجوانمردانه مطلع مي شويد در ابتدا چه احساسي به شمادست ميدهد؟
(آه مي كشند) خيلي ناراحت مي شوم، حتي گريه هم كرده ام.البته فكر نكنيد كه من براي كشته شدن آن حيوان گريه مي كنم، نه هرگز، من براي بي فرهنگيمان گريه مي كنم.به خاطر اين گريه مي كنم كه چرا ما امروزه از نظر شخصيتي وفرهنگي بايد به جايگاهي نذول كنيم كه چنين كارهايي برايمان نه تنها معمول بلكه برايمان محبوب باشد وحتي موجب فخرفروشي هم برايمان بشود. اين مسئله گريه بنده را در مي آورد. مثلا آن شكارچي قاتل وناجوانمردي كه در سميرم يك خرس ماده راكشت وبچه اش را گرفت و آورد جلوي دوربين سرش را جداكرد، فكر نكنيد اين شخص انسان خيلي مودب ومهرباني است،نه خير او سخنش با گلوله، فحاشي وخشونت است. من خواهش مي كنم كه پيش خودتان تصور نكنيد كه اين عمل او از شجاعتش بوده است، خير اين از ترس درون ومحدود بودن ذهن وتاريكي دروني اين فرد است، كه سبب شده تا احساس نا امني دروني كند. حتي افرادي كه اين گونه هستند خودشان مي دانند كه اگر يك نفر رويشان اسلحه بكشد از ترس سكته مي كنند. من اين جور چيزها را مي بينم گريه مي كنم.ببينيد ما كه هم فرهنگ و هم در دينمان به اين گونه مسائل سفارش شده است مانند اين شعر كه در فرهنگمان هست:
ميازار موري كه دانه كش است كه جان دارد و جان شيرين خوش است
سياه اندرون باشد و سنگدل كه خواهد كه موري شود تنگدل
و يا در دينمان هم به ياد دارم خدارحمت كند دوست عزيزم علامه سيدمحمدتقي جعفري كه يك روز ايشان فرمودند: از استادم شنيدم كه كسي كه از يك حيوان مراقبت مي كند سي وچهار حق آن حيوان برگردن آن شخص دارد. باتوجه به اين مسائل وفرهنگ پخته اي كه ما داريم چگونه ممكن است يك نفر پيدا شود و با افتخار يك بچه خرس را بكشد.به نظر شما اين بي فرهنگي از كجا آمده است؟واين مسائل اشك بنده را در مي آورد. بنابراين مابايد برگرديم به سنت هايمان وازآن ها استفاده كنيم وكمك بگيريم.
-شمادر حال حاضر مجازات هاي شكارچيان متخلف را كافي مي دانيد؟ آيابه فكر اين هستيد كه بايد مجازات هارا تشديدكرد؟
در ابتدا بايد بگويم كه شكاري كه اينها انجام مي دهند وناجوانمردانه شكار مي كنند دو اشكال اساسي دارد:۱-حرام است.۲-غيرقانوني مي باشد.بنابراين براساس قانون و در اسلام شكارتفريحي حرام است. در واقع ما با كل مجموعه حرام وغيرقانوني مواجه هستيم وتشديد مجازات ها در حال حاضر وجود دارد مثلا در شمال ايران براي شكار يك قوچ ۴۰ ماه زندان براي متخلف قائل شده اند يا همين آقايي را كه در سميرم بچه خرس را كشت اگر رايزني وپارتي بازي نكند حداقل حدود سه يا چهار سال بايد در زندان بماند. دركنار اينكه برايش سوء سابقه هم خواهدشد.قوانين در حال حاضر كلا خوب است و بسيار بازدارنده است اما يادمان باشد كه اگر بيش ازاين باشد امكان دارد كه ديگر قابل اجراء نباشد.به ياد دارم حدود چهل سال پيش ودر رژيم گذشته، در يك دهكده اي در منطقه ي ارسباران بودم كه ديدم جمجمه هايي را از نرده هاي حياط يك خانه اي آويزان كرده اند.سوال كردم كه اينها چيست؟گفتند:جمجمه هاي خرس است.گفتم:با خرس ها چه كار مي كنيد؟گفتند:مي خوريم.البته در خيلي جاهاي ديگر من ديده ام كه خرس مي خوردند مثل بلغارستان. حال جالب اين است كه آن زمان جريمه ي هر خرس ۴۰هزارتومان بود يعني جريمه ي آن ها مي شد حدود۳۶۰هزارتومان. درواقع اگر كل آن روستا را هم در آن زمان مي فروختند نمي توانستند جريمه ي آن را پرداخت كنند.پس جريمه اگر نامعقول باشد قابل اجراءنيست وسنگ بزرگ علامت نزدن است.شكر خدا در حال حاضر قضات در دستگاه قضا حساس شده اند.بنده هم دنبال جريمه هاي آلتر ناتيو(پيشنهاد متفاوت، سياست برتر) هستم.مثلا چند وقت پيش به آفريقا سفركرده بودم وديدم يك شكارچي را كه بخاطر عاج، فيل شكار مي كرد را دستگير كرده بودند ولباس شكارباني تنش كرده و به او گفته بودند كه بايد با محيط بانان بروي به روستاها واهميت حيات وحش را به مردم آموزش بدهي. در همين رابطه چندي پيش يك متخلفي را كه كبك شكار كرده بود را محيط بانان دستگير كرده بودند وقاضي دستور داده بود كه لباس محيط باني تنش كنند وبرود درياچه كازرون،درياچه پريشان ودر خصوص پرندگان درياچه اطلاعات جمع آوري وتحقيق كند.خوب است كه ما به دنبال اين گونه جريمه ها باشيم.تا كي به زندان اندازيم؟انداختن به زندان حداقل در برابر هرزنداني در هفته ۲۰۰هزارتومان براي ما هزينه دارد.گر حكم شود كه مست گيرند در شهر هر آنچه هست گيرند.
-شكاربان به چه معنايي است؟
در ابتدا بايد عرض كنم كه بنده خودم را يك شكاربان ايراني ميدانم، در واقع اينگونه بايد توضيح بدهم كه در جهان هرم هاي غذايي وسلسله هاي حياتي وجود دارد.يعني ما مي بينيم همه ي موجودات دارند براي زنده ماندن از يكديگر تغذيه مي كنند واين سلسله از پشه شروع وتا فيل ادامه دارد. يك شكاربان از اين سلسله هاي حياتي مراقبت مي كند.مثلا يك موش را بايد يك جغد بخورد واگر در طبيعت اين موش را ما بكشيم در واقع غذاي يك روز آن جغد را از بين برده ايم. درحالي كه اگر همان جغد آن موش را شكار كرده و از آن تغذيه كند شايد بچه هاي بيشتري توليد كند كه تا موش هاي بيشتري را شكار كنند.
-شما وهمكارانتان در همايش ها وسخنراني هايي كه در خارج از ايران تشريف مي بريد محيط زيست ايران را چگونه معرفي مي كنيد؟
متاسفانه بعضي از دوستان وهمكاران ومسئولين، زماني كه از ايران به اين كنفرانس ها تشريف مي برند، بيش از اندازه بزرگنمايي مي كنند و به گونه اي از وضعيت محيط زيست وحيات وحش ايران دروغ تعريف كرده كه مثلا وضع مملكت ما اين گونه است، توانسته ايم فلان كار را به خوبي انجام دهيم. در همين جمع ها است كه ممكن است يك خبرنگاري سوال كند كه مثلاما شنيده ايم كه ۴۰۰هكتار زمين از جنگل هاي ايران سوخته است؟وآن نماينده از كشورمان در پاسخ مي گويد: مسئله اي نيست دولت وما به شما قول مي دهيم كه در كوتاه زمان دوباره توليدش كنيم. در همين لحظه يك استاد خارجي كه كاملا به امور واقف است و دقيقا در اين زمينه سالها مطالعه كرده است و در كنار بنده نشسته به آرامي مي گويد: دروغ مي گويد، حتي يك برگش راهم نمي تواند توليدكندخودش هم نمي داند كه دارد چه مي گويد.واقعا نمي دانم چرا بعضي از عزيزان غلو مي كنند؟ خدا راشاهد مي گيرم هيچگاه دروغ نگفته ام و اگر خداوند كمكم كند از اين پس هم هيچگاه دروغ نمي گويم. ببينيد ما دركشورمان امكاناتي را داريم كه كاملا منحصر به فرد است وبايد روي اينها كار كرده و به داشته هايمان افتخار كنيم مثلا ماتنها كشوري هستيم كه يوزپلنگ داريم و يا ما پلنگستان آسيا هستيم و به اندازه ي ما هيچ كشوري در آسيا پلنگ ندارد.
-با توجه به اينكه شما در عرصه ي آگاهي دادن در خصوص مسائل محيط زيست بسيار فعال هستيد و با اكثر رسانه هاي داخل وخارج كشور همكاري داريد بعضي از رسانه هاي داخلي از اين اقدام شما انتقاد مي كنندچه پاسخي براي اينگونه انتقادهاداريد؟وچرا اصولا سكوت مي كنيد؟
(آه مي كشند)به ياد دارم كه مراسمي در صدا وسيما بود و بنده را هم چون دعوت كرده بودند در اين مراسم حضور داشتم. يك زماني من ديدم دو سه جوان خبرنگار سازمان به سوي بنده آمدند و سلام واحوال پرسي كردندو گفتند:آقاي دكتر شما برنامه ي خبري مارا نگاه مي كنيد ونظرتان درخصوص بخش هاي خبري ما در تلويزيون چيست؟عرض كردم: بله نگاه مي كنم، بسيار عالي وخوب است هم اخبار طنزداريد وهم جدي در كنارحاشيه سازي هاي جالبتان.بعد گفتندآقاي دكترشما چرا با رسانه هاي آن طرف آب مثل شبكه بي بي سي صحبت مي كنيد؟بنده هم عرض كردم: من فكر مي كنم مسائل محيط زيست وحيات وحش ايران به همه ي جهان ارتباط داردو علاقه مندان زيادي در سرتاسرجهان براي خود داشته ودارد . سپس به بنده گفتند: شما ناراحت نمي شويد كه ما از شما انتقاد مي كنيم؟گفتم: نه خير كسي ناراحت مي شود كه خودش را كامل بداند و بنده پر از نقص هستم واصلا خود را كامل نمي دانم.خوب شما فكر مي كنيد چه قسمتهايي از اين را پخش كردند؟به خدا قسم رفتند يه تكه هايي از جاهاي ديگر را آوردند و به هم چسبانده بودند كه مثلا من مي گفتم: اطلاع ندارم كه از يه مصاحبه ي ديگر بود و نشان مي داد كه آن ها مي گفتند:آقا خودش هم نمي داند با بي بي سي صحبت مي كند.البته يكبار پاسخشان را دادم.حال توضيح مي دهم، ببينيد خيلي از مردم جهان وكشورهاي مختلف نمي دانند كه ما دركشورمان گياه شناس، پرنده شناس، دوستداران طبيعت و يا حتي سازمان حفاظت محيط زيست داريم.و اينگونه برايشان تبليغ شده است كه ايراني ها و دولت ايران علاقه اي به محيط زيست وحمايت از آن ندارند ومن از طريق رسانه هاي خودشان تبليغ محيط زيست وحيات وحش ايران را مي كنم.بنابراين من فكر مي كنم اينگونه برنامه ها خدمت به محيط زيست است.همچنين بايد اين راهم هميشه به خاطر داشت كه مسائل محيط زيست مثلا آلودگي هوا فقط متعلق به يك كشور خاص نيست بلكه امروزه اين مسائل جهاني است و مرزي نداردو همه ي كشورها در حل اينگونه بحران هاي محيطي بايد به هم كمك كنند.
-شما با گردشگري طبيعت توسط مردم موافق هستيد يا مثل خيلي از دوستداران محيط زيست كه مي گويند سبب از بين رفتن وآسيب به طبيعت مي شود مخالف مي باشيد؟
اولين كتاب گردشگري در طبيعت يا اكوتوريسم را بنده ترجمه كردم و اين نوع از گردشگري هم وجود دارد اما مثل هركار ديگري هم مي شود درست وصحيح انجام داد وهم اشتباه.اگر ما توريست طبيعت گرد را بدون آگاهي و آموزش در طبيعت رها كنيم دست آوردي به جزء خرابي و ويراني چيزي ديگري نخواهد داشت.
-به نظر شما درياچه ي اروميه دوباره احياء مي شود؟
بايد به ياد داشته باشيم كه درياچه اروميه را ماخودمان خشك كرديم. ببينيدهر ساله هفت ميليارد متر مكعب آب به حوزه ي درياچه ي اروميه هرسال مي بارد كه از اين مقدار ۵/۵ميليارد مترمكعب از طريق رودخانه ها به درياچه ريخته مي شده است. يك ميليارد متر مكعب از طريق برف وباران بوده و۵/.ميليارد مترمكعب هم از طريق چشمه ها وآب هاي جاري و…حال ما چه كرديم كه درياچه خشك شد؟در ابتدا ما آمديم روي رودخانه ها سد بستيم البته يكمقدارهم خشكسالي شد. وزماني كه جلوي رودخانه ها سد بستيم زمين هاي كشاورزي بالادست را از ۳۵۰هزارهكتار به بيش از ۷۵۰هزارهكتار رسانديم كه نياز به آب داشتند.و آمديم حق آبه درياچه را ازش گرفتيم و براي تامين آب كشاورزان ودامداران بيش از ۷۰هزار حلقه چاه در اطراف درياچه كنديم بنابراين درياچه خشك شد.حالا دولت تصميم گرفته كه آن آبي كه به كشاورزي مي دهند را ۴۰درصد كمترش بكنند تا اين ۴۰درصدبشود حق آبه درياچه اروميه، كه البته هنوز اين كار صورت نگرفته است.البته اين مستلزم ايجاد زير ساختهايي مثلا در كشاورزي است مانند، ايجادسيستم هاي نوين آبياري شامل: سيستم باراني قطره اي، سيستم مه پاش و…اگر اين كارهارا انجام دهيم و۴۰ درصد حق آبه درياچه اروميه را به آن بدهيم در عرض ۵سال مي توان به برگشت نصف درياچه اروميه اميداوار بود.
– پس شما مخالف صحبت هاي بعضي از اساتيد هستيد كه مي گويند در ياچه اروميه را تغيير كاربري بدهيم ؟
راستش بنده هم صحبت هاي اينگونه اساتيد راشنيده ام وحاضرم مناظره كنم كه چنين كاري اشتباه است.مثلا مي گويند: نمك هاي درياچه اروميه بسيارباارزش است مي توانيم همه نمك را بفروشيم وزيرش مرتع سازي كنيم.خوب شما خودتان در نظر بگيريد در حال حاضر ارزانتر از نمك در هرخانه اي مگر چيز ديگري وجود دارد؟وچه كسي مي خرد؟ ونكته ي بعدي اينكه طول درياچه اروميه ۱۶۷كيلومترو عرضش متغيراست حدود۳۷ تا۵۴ كيلومتر و با در نظر گرفتن عمق در ياچه حدود ۸۰ متر آن زير نمك وجود دارد حال با اين همه نمك اساتيدي كه اينگونه مي انديشند مي خواهند چه كاركنند.
– ما مي دانيم شما در فيلم به رنگ ارغوان در رول يك استاد دانشگاه نقش آفريني كرديد چي شد كه تصميم به پذيرش اين نقش گرفتيد؟
يك روز آقاي حبيب رضايي با بنده تماس گرفتند كه آقاي حاتمي كيا دارند يك فيلمي مي سازند و ما دوستداريم شما هم در آن بازي كنيد حاضر به همكاري هستيد؟ گفتم اجازه دهيد تا از محتويات فيلم نامه ونقش خودم با خبر شوم سپس جواب مي دهم.گفتند: البته، شما لطفا فردا تشريف بياوريد استديو بشري در خيابان ولي عصر(عج).بنده هم رفتم آنجا پيش آقاي حاتمي كيا و ايشان وهمكارانشان يك ساعت در خصوص فيلم نامه برايم توضيح دادند وديدم فيلم نامه جالبي داردالبته متاسفانه بعد از ساخت براي اكران يك جاهاي فيلم سانسور شد.البته اين راهم عرض كنم كه جناب آقاي حاتمي كيا انسان فرهيخته او فهميده اي هستند وهركجاي فيلم نامه را كه بنده برايش نظري داشتم ايشان قبول مي كردند و مي پذيرفتند.شكرخدا فيلم موفقي هم بود و بعد از آن يك پيشنهاد ديگرهم داشتم كه نپذيرفتم. و يك سفارش به جوان ها دارم كه فرصت ها وپيشنهادهاي خوب وسازنده كه در طول زندگي برايتان پيش مي آيد را از دست ندهيد.
-به نظر شما چرافيلم هاي مستندي كه ما در خصوص طبيعت كشورمان مي سازيم در مقايسه با مشابه خارجي اش مثل نشنال جئوگرافيك ضعيف است؟
(لبخند)به دو دليل۱-ويژگي خاص طبيعت و حيات وحش دركشور ما۲-كارگردانان و تهيه كنندگان كه در ايران مشغول به اين كار هستند براي ساخت يك فيلم مستند از كارشناسان محيط زيست وحيات وحش كمك نمي گيرند وفكر مي كنند خودشان كاربلد هستند واگر از كارشناسي هم دعوت كنند كه در طول سفر همراهشان باشد بيشتر از كارشناس به عنوان دكور استفاده مي كنند در حالي كه هيچ مشورتي در طول ساخت فيلم ازش نمي گيرند وكار خودشان را مي كنند.
-آنگونه كه مي دانيم سازمان حفاظت محيط زيست و سركارخانم دكتر ابتكار مراسمي با عنوان همايش نقاشي ايراني ومحيط زيست در آثار استاد فرشچيان برگزاركردند وبقراراطلاع ، استاددر حال حاضر، تابلويي را براي حمايت از سازمان حفاظت محيط زيست و حيات وحش ايران در دست دارند، شما اين اقدام ايشان را تاچه اندازه براي آگاهي دادن مردم موثر مي دانيد؟
بسيار اقدام صحيح و عالي مي باشد. بنده از ايشان كمال تشكر وسپاس را دارم، بنده در آن مراسم خطاب به استاد عرض كردم كه شما با تابلوي ضامن آهو به محيط بان ما تقدس داديد، شما با اين اثر زيبا به محيط بان ما شخصيت داديد.شما كاري كرديد كه وقتي صبح محيط بان ما تفنگ بر ميدارد و سركار خودحاضر مي شود بانگاه به تابلوي ارزشمند شما اين برايش متصور مي شود كه درجاده اي قدم برميدارد كه سالها پيش آقا امام رضا(ع)قدم برداشته بود.ببينيد ارزش كار استاد فرشچيان را صدهاسخنراني وكتاب ومقاله نمي تواند بازگوكند اما ما بايد زرنگي كنيم و از آثار ايشان هركدام بهره برداري مفيد وبه جايي را در مراسم مختلف داشته باشيم. آن روز هم بنده فكر مي كنم بهره برداري درست وبه جايي را داشتم. البته فكر مي كنم كه ما بازهم بايد بيشتر در اين زمينه كاركنيم واين اثر ايشان هم مطمئنا تاثير مفيد خود را خواهد گذاشت وبه فرهنگ سازي ما كمك خواهد كرد.
– اين نشان بر روي كت شما است چيست؟
اين نشان يك پرنده است به نام كيوي كه در زلاندنو زندگي مي كند و در واقع نماد كشور زلاندنو يا نيوزلند است. و اين را سفارت زلاندنو به بنده هديه داده است. البته ما با توجه به حيات وحش منحصر به فرد خودمان بايد نشان خاص خود را داشته باشيم و اگر يادتان باشد در مراسم بزرگداشت استادفرشچيان ، بنده از ايشان يك در خواست داشتم و آن اينكه استاد محبت بفرماييد با توجه به حيات وحش ايران وتنوع زيست محيطي اين كشور يك نماد براي ما طراحي كنيد كه ما اين طرح ونشان طراحي شده توسط شما را باافتخار برسينه بزنيم كه ايشان هم لطف كردند قبول كردند و بنده ايمان دارم كه ايشان به زودي اين كار راخواهند كرد.
-در پايان بزرگترين آرزوي شما چيست؟
(آه مي كشند) بنده در آرزوي سلامت وسعادت ملت ايران هستم.من يك ايران دوست هستم. من عاشق اين كشور هستم. براي بنده در هركجاي جهان كار وزندگي فراهم است اما من اينجا وطنم را دوستدارم. بخداقسم كه هر زمان كه به خارج سفر مي كنم دلم براي ايران تنگ مي شود.احساس شيرين ايراني بودن فقط در اينجا به من آرامش مي دهد.دوستدارم تا پايان عمر درخدمت محيط زيست وطبيعت ايران باشم و در همين كشور ودر همين خاك بميرم وجسم وتنم در زير خاك برود براي تقويت ريشه هاي يك درخت، و در درون تن يك درخت قرار بگيرد مثلا يك درخت سرو زيبا، درخت كاج يا يك درخت سيب. تاجسمم نيز اين سرزمين را آباد كند. اگر ايران به جز ويران سرا نيست من اين ويران سرا را دوست دارم.

گفتگو: دنيا عباسي كسبي

عكس:محبوبه خلجي

منبع:مجله اطلاعات هفتگی

http://khabar.shirazu.ac.ir/News/show.aspx?ID=10419&search=

 

 

 

 

, , ,


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *