استاد محمود فرشچیان: هنر یعنی انسان خوب

۱ تیر , ۱۳۹۶ گفت‌و‌گوها

استاد محمود فرشچیان: هنر یعنی انسان خوب

گفتگو:دنیاعباسی کسبی

عکس :محبوبه خلجی،علی کیانی

مقدمه:

بغض گلویم را می فشارد، برای گرفتن شماره تلفن دستانم می لرزید، حدود چهارده ماه می شد که در پی یافتن نشانی از استاد بودم، تابا تماس از محضرشان خواهش کنم که قرار گفتگویی صمیمی گذاشته شود، اما به عناوینی گوناگون این اتفاق نمی افتاد. دلیل بی سعادتی خود را نمی دانستم، تا روزی که استاد به مناسبت میلاد آقا علی بن موسی رضا(ع) در برنامه ای تلویزیونی حضور یافتند. خوشبختانه تهیه کننده محترم برنامه جناب آقای علی زاهدی از دوستان بودند. سریع تماس گرفتم و خواهش کردم تا شماره همراه ایشان را در اختیارم قرار دهند.حال  در کوتاه زمانی شماره همراه ایشان دراختیارم بود ودستانم لرزان…

تلفن یکی دو زنگ خورد وسپس ارتباط برقرارشد… من با نفسی به شماره افتاده از هیجان وصدایی بریده، بریده عرض کردم، الو، الو، سلام استاد، استاد فرشچیان؟

باورم نداشتم که در آن سوی تلفن صدای بزرگواری را می شنیدم که تمام رنگ های خلق شده ی خداوند با حرکات قلم موی او، خلقت بشری وزمینی دیگری یافته بودند.

آری سال هاست که رنگ ها خود را در دست های عاشق استاد رها می کردند، تا بتوانند جاودانه ترین نگاره های تاریخ جهان را نقش بسته و ارادت خود را به خالق این جهان ابراز کنند.حال من وشما نیز از کودکی دل وجان را با عشق گره زدیم به این نگاره های جاویدان. آری، نگاره های جاویدان ملکوتی. به حق درست یادکرد،  استوارت كري ولش، سرپرست موزه ساكلر دانشگاه هاروارد، ایشان را با نام «نقاش ملكوتي».

مسلماً اولین تقاضای بنده از استاد، در خواست زمان وفرصتی  برای دیدار ایشان بود که نخستین ملاقات بنده ودوستانم در فردای همان روز در موزه ی آثار گرانبهای آن بزرگوار گذاشته شد.

از خوشحالی آرام وقرار نداشتم…در کتابها، نشریات وسایت های مختلف در خصوص زندگی ایشان مطالب

فراوانی آورده شده بود. دیگر می دانستم که ایشان در ۴بهمن ماه  سال ۱۳۰۸ در شهر هنرپرور اصفهان ديده به جهان گشوده بودند. پدرش بزرگوارشان كه مردي هنردوست بود با توجه به اشتياق فرزندخود به هنر نقاشي او را به كارگاه استاد حاج «ميرزاآقا امامي» رهنمون كرده بودند. ایشان سپس در هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان از استاد «عيسي بهادري» تعليم گرفتند. پس از پايان اين دوره به اروپا رفته و چند سالي در آنجا به مطالعه و بررسي آثار نقاشان برجسته غرب همت گماشتند و در نتيجه همين مطالعات بود كه به رهيافتي تازه از هنر نقاشان با معيارهاي جهاني دست یافتند. من می دانستم که مدال طلاي برترين درجه هنري (۱۳۷۲)، تنديس طلايي اسكار ايتاليا (۱۹۸۷)، تنديس طلايي اروپايي هنر ايتاليا (۱۳۶۴)، نشان هنر نخل طلايي ايتاليا (۱۳۶۳)،
ديپلم آكادميك اروپا، آكادمي اروپا، ايتاليا (۱۳۶۲)، ديپلم لياقت دانشگاه هنر، ايتاليا (۱۳۶۱)، جايزه اول وزارت فرهنگ و هنر، ايران (۱۳۵۲)، مدال طلاي جشنواره بين‌المللي هنر، بلژيك (۱۳۳۷)،مدال طلاي هنر نظامي، ايران (۱۳۳۱)، برگزيده همايش چهره‌هاي ماندگار (۱۳۸۳) تنها بخش کوچکی از افتخارات ایشان بود.

صبح روز بعد به همراه دو همکارم به موزه استادواقع در مجموعه کاخ موزه ی سعدآباد رفتیم. ما کمی دیرتر  از ایشان رسیده بودیم…در هر نقطه ای از  سالن های موزه حضور انبوهی از مردمی را شاهد بودیم که، سال ها با نگاره های عاشقانه ی استاد، عاشقانه دلداده بودند.خوب که نگریستم به اطراف دیدیم ،  بسیاری از این جمعیت عاشق و دوستداران استاد همین مردم ساده ی کوچه و بازار خودمان هستند و نه هنر پژوهان و صاحب نظران هنر. از دیدن این صحنه ها آنقدر به وجد آمده بودم که به همکارانم گفتم: می بینید بر خلاف بسیاری از نقاشان بزرگ که آثارشان را فقط فقط جماعت خاصی می فهمندودرک می کنند مانند: ونسان ون گوگ، پیکاسو، سالوادور دالی و  پل گوگن، اما با نگاره های استاد فرشچیان بااینکه به مفاهیم عمیق ادبی، عرفانی وتاریخی اشاره داردتمام انسان های  خوب روزگار با آن ارتباط بر قرار کرده اند. من خوب  به یاد داشتم که استاد هوانگ‌جو، نقاش بزرگ چين و رئيس مركز تحقيقات هنري چين با دیدن  آثار ایشان گفته بود: آثارش،‌ او را از معدود هنرمنداني ساخته كه ماندگارند و تنها فرزند زمان خويش نيستند بلكه به همه ادوار هنر تعلق دارند.

انبوهی از عاشقان ودوستدارن استاد در گوشه ای از موزه دور ایشان حلقه زده بودند، عده ای ابراز علاقه می کردند، افرادی عکس می گرفتند وامضای یادگاری و در این میان  دانشجویان وهنرجویانی هم بودند که با کارهایشان از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند تا ایشان را از نزدیک زیارت کنند و اگر مجالی شد نظر ایشان را نسبت به آنچه ترسیم کرده بودند بدانند. متاسفانه آن روز برای ما مجال و فرستی فراهم نشد تا با آن بزرگوار گفتگو کنیم اما قول دیدار دیگری را از ایشان گرفته بودیم.

دیدار بعدی ما برای یک گفتگوی چندین ساعته به لطف خداوند یک هفته ی بعد از آن تاریخ در منزل شخصی استاد و به دعوت ایشان فراهم شد.

برای چنین روزی از چند ماه قبل برنامه ریزی کرده بودیم، از دوستداران و دانشجویان هنر خواسته بودیم که اگر از استاد سوالی دارند برایمان ارسال کنند…حدود ۱۴۲۷سوال به دستمان رسیده بود وسوالات پر تکرار یا آن هایی که در خبرگزاری های دیگر توسط همکارانمان از گذشته تا به آنروز  به آن ها پاسخ داده شده بود را حذف کردیم. حدود ۳۸ پرسش را دسته بندی کرده تا هرزمان که وقتشان اجازه می داد خدمت ایشان سوالات را عرض کنیم.

پس به اتفاق همکارانم به درب منزل استاد رفتیم…کمی بعد با مهمان نوازی ومهربانی خاص استاد مواجه شدیم که با لبخندی به پیشوازمان تا جلوی در آمده بودند و با تمام وجود به درون منزل دعوتمان می کردند.

مهربانی ومحبت استاد من و دوستان همراهم را ناگهان به یاد خبری انداخت که در اوایل پاییز سال ۱۳۹۳ در خبرگزاری های ایران وجهان در راس اخبار قرارگرفت. متن خبر  حاكى از آن بود كه يك ميليون كودك از سراسر جهان با دعوت و به ابتكار كودكان زنجانى و به منظور گسترش فرهنگ عطوفت و مهربانى در دنيا، در يك نظرسنجى اينترنتى از ميان ۱۰۰ شخصيت مورد علاقه خود، استاد محمود فرشچيان را به عنوان مهربان ترين پدربزرگ دنياجهان انتخاب كرده بودند. در عين حال گفته مى شد كه دومين نفرى كه پس از محمود فرشچيان رتبه مهربان ترين پدربزرگ دنيا را به خود اختصاص داده  «نلسون ماندلا» مبارز و رئيس جمهورى آفريقاى جنوبى بوده است. پس در آن لحظات ما در منزل پدر بزرگ مهربانی بودیم که با همه ی گرفتاری ها ودلمشغولی های فراوانشان با لبخندی از سر مهر پذیرای ما بودند.

پس ساعتی به درد ودل های پدر وفرزندی گذشت و بعدرسماً گفتگویم با استاد آغاز شد و دوستانم نیز در این امر یاریم می کردند و گاهی با کسب اجازه از استاد با دوربین عکاسی لحظه ی ماندگاری را در تاریخ برای همیشه ثبت می کردند

– اساتید هنر مکتب وسبک کاری شما را نقاشی، عده ای نگارگری وبرخی طبیعت گرا ورمانتیسیم تعریف می کنند، خود شما چه تعریفی از سبک ومکتبی که کارمی کنیددارید؟

نه در مسجد دهندم ره كه مست است / نه در ميخانه كاين خمار، خام است

ميان مسجد و ميخانه راهي است / غريبم، عاشقم، آن ره كدام اســـت؟

بنده در اجرای آثارم با توجه به سنت های اصیل ایرانی ، هم از هنر سنتی ونگارگری سنتی ایرانی بهره برده ام وبا توجه به اینکه سال ها در اروپا وآمریکامطالعه کرده ام مکاتب وسبک های هنری آنجا را مورد بررسی قرار داده ام، برای خلق کارهایم نگاهی هم به سبک های اروپایی داشته ام. در واقع یک هنرمند باید متناسب باشرایط و زمان خودش کارکند و در حال حاضر با توجه به عصر ارتباطالت، هنر ما باید وجه بین المللی پیدا کند ومورد پذیرش اکثر انسان ها قرار گیرد. در واقع کار بنده بینابین است به گونه ای که نگاهم به خیلی از مکاتب بوده وهست. اگر بنده عین مکتب هرات، تبریز، اصفهان وغیره کار می کردم کار بزرگی انجام نداده بودم.چون این مکتبها در زمان خودشان به اوج وکمال رسیده بودند ودلیلی نداشت من دوباره همان را تکرارکنم.البته باز تاکید می کنم در زمان کارکردن با توجه به مطالعه ای که داشته ام تمام این مکاتب را درذهنم دارم اما من تصمیم گرفتم سبک ومکتبی را ایجاد کنم که متعلق به زمان حال ما باشد.

استاد شما جزء مردمی ترین هنرمندان ایران هستید ودر جهان شناخته شده، سالهاست که افراد از کودک تا کهنسال با آثار شما ارتباط برقرار می کنند، فرقی هم ندارد که آن شخص از چه دین وآیینی باشد، از ادیان ابراهیمی گرفته تا زردشتی و بودایی و…به دلیل همین علاقه و ارتباط قلبی وروحی با آثار شما بوده که حتی در مکان هایی خاص چون ایستگاه فضایی(ناسا) هم این نگاره ها به نمایش گذاشته شده، ما در زندگی بزرگانی که امروزه مانند شما در قلب مردم جا دارند مانند: حافظ شیراز یا استاد شهریارمی خوانیم که بشارت چنین جایگاهی در گذشته به آن ها شده بودمثلا خواجه شیراز می فرمایند:

چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی                  آن شب قدر که این تازه براتم دادند

آیا این جایگاه هم در گذشته به شما بشارت و نویدش داده شده بود؟

بله مسلماً به انسان عنایت و الهام می شود، بنده حقیر هم همیشه خواستم با خاکساری وعبودیت ، بندگی وخلوص نیت به درگاه خداوند ظرف وجودی خود را جوری آماده کنم تا عنایتی به بنده حقیر نیز بشود. خداوند راشاکرم که شامل حال بنده شده است وهمیشه زبان شکر به درگاه خداوند حکیم دارم. دعای کمیل دعای بسیار زیباییست در یکی از این فرض های این دعا امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند:

 وَتَجْعَلَنی بِقِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً وَفی جَمیعِ الاَحْوالِ مُتَواضِعاً

وهمیشه تلاش کردم در این راه قدم بردارم

-در سالهای اخیر کشورهای همسایه ایران سعی در جعل میراث فرهنگی یا مفاخر ایرانی داشته اند.این اتفاق متاسفانه در مورد هنرملی نگارگری نیز افتاده، گاه شاهد ادعا در خصوص تذهیب ونگارگری این هنر توسط کشورهای مذکور هستیم. نظر شخص شما چیست وچه پیشنهادی برای مسئولین دارید؟

متاسفانه بله کاملاً صحیح است. من یه خاطره ای را برایتان تعریف می کنم. یک روز در امریکا به بنده خبر دادند که یکی از مقامات کشورهای عربی می خواهد به دیدنم بیاید من هم پذیرفتم. ایشان آمدند وچند کتاب برایم آوردند وگفتند که مامی خواهیم کارهای شما را در موزه قرار دهیم وآثار شما را در کتاب چاپ کنیم.خدا را گواه می گیرم گفتم تابلوهای بنده برای فروش نیست فقط فقط برای تماشا کردن است. هرچقدر تلاش کردند از بنده اثری ببرند نگذاشتم چون می دانستم که شاید آثار بنده را چاپ می کنند وروی جلد کتاب می نویسند خلیج العربی، این برای بنده سزاوارنیست. دلیلی ندارد که کار بنده را آن ها چاپ کنند.بله فرمایش شما کاملاً صحیح است. من از هنرمندان کشورم واقعاً خواهش می کنم اگر آثارشان را به کشورهای اطراف می فروشند ومی دانند آنها باخرید آن اثر اسم کشور مان را نمی آورند وبه جای آن مثلاً می نویسند خلیج عربی، یا فلان  کشور عربی این کار رانکنند چون واقعاً سزاوار نیست، هنر ایران با نام کشوردیگری به جهان معرفی شود.از دولت ومسئولین تقاضا دارم از هنرمندان حمایت کنند وآثار این عزیزان را در گنجینه ها نگداری کنندتا آثارشان را به کشورهای همجوار نفروشند.گالری ها هم هنرمندان را تقویت کنندمثل اروپا وامریکا که این گالری ها هستند که از هنرمندان حمایت می کنند.

-استاد افرادی هستند که هنر نگارگری ما را منصوب به کشور چین یا برگرفته از آن می دانند یا متاسفانه عبارت چینی سازی را به کار می برند. حتی در دانشگاه برای دانشجویانشان اینگونه از این هنر یاد می کنند. آیا واقعاًاینگونه است؟چه صحبتی بااینگونه افراد دارید؟

خیلی جای تاسف دارد و واقعاً صحیح نیست. علت این  است که این عزیزان متاسفانه مطالعه ندارند.کاش دوستانی که این گونه سرکلاس درس در دانشگاه صحبت می کنند مطالعه بیشتری داشته باشند. البته هنر ایران همیشه اقتدار واوج خود را دارد وهیچ گاه با اینگونه صحبتها پایین نمی آید. درست است که یک زمانی به علت حمله مغول چون قوم وحشی و خونخواری بودند هنر ما تحت تاثیرشان قرارگرفته باشد اما هیچ وقت این صحبت ها نمی تواند صحیح باشد.

-امروزه رشته های هنرهای سنتی در دانشگاه های ما تدریس می شود اما متاسفانه مشخص نیست که هدف تربیت هنرمند است یا نظریه پرداز، نظر شما چیست؟آیا از روند آموزش دانشگاه های ما راضی هستید؟برای بسیاری از این رشته ها هم مقطع ارشد گذاشته اند اما دانشجو پس از اتمام تحصیل عاجز از کشیدن یک خط است. به نظر شما مشکل ما کجاست و شما موافقید با این شیوه تدریس؟

نه خیر بنده مخالفم، البته من می خواهم یه خبر خوبی به جامعه هنری ایران بدهم، من از زمان رژیم گذشته و تازمان حال که تماماً نامه هایش موجود است از همه ی کسانی که توانایی داشتند تقاضامی کردم که کمک کنندبرای تاسیس یک دانشگاه هنر ایرانی، در واقع دانشگاهی که واقعاً استادتربیت کند. خوشبختانه امروز سازمان میراث فرهنگی و جناب آقای دکتر نامورمطلق که بنده همیشه تحسینشان می کنم امروزه این شرایط را ایجاد کرده اند.انشاالله به زودی دانشگاه هنر اصیل ایرانی خواهیم داشت البته من گفته ام این دانشگاه واقعاً باید استادکار به وجود آورد، نه اینکه الکی مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکتری بدهد.به امید خدا در دولت آقای روحانی که بنده ارادت خاصی نسبت به ایشان و دولتشان دارم، شرایط این امر به زودی فراهم می شود.البته از آقای دکتر مخبردزفولی و آقای دکتر ایمانی هم که در حال برنامه ریزی این مهم هستند تشکرمی کنم.

-استاد شما زمانی که دائماً در ایران بودید شاگردان زیادی را تربیت کردید که الان جزء استادان بزرگی هستند که در این رشته صاحب سبک ومکتب هستند اما متاسفانه در دانشگاه های ما به دلایل مختلف جزء هیئت علمی نیستند یا حضور دائم ندارند آیا در دانشگاه هنر های ایرانی برنامه ای برای حضور این اساتید دارید؟

بله حتماً، اصلاً نیاز مبرمی به حضور این عزیزان است، باید این دانشگاه به کمک استاد محمدباقرآقامیری، استادمهرگان، استادتاکستانی ودکتررجبی وسایر عزیزان این رشته که من می دانم سالهاست دارند زحمت می کشند اداره شود.انشاالله این عزیزان تشریف می آورند وبرای هرچه بهتر شدن این دانشگاه برنامه ریزی می کنند.اگر واقعاً در این دانشگاه ما بخواهیم استاد به وجود آوریم همین عزیزان باید به هنرجویان ما آموزش دهندوکلاس هارا استادوشاگردی اداره کنندویه کنکور سخت برگزارکنند برای گزینش جوانان با استعداد وکوشا.

-نظرشما درمورد آثارشاگردانتان که الان صاحب فکرومکتب مستقل هستندچیست؟

واقعاًزیباکارمی کنند، استادتاکستانی، استادمهرگان،استادمحمدباقرآقامیری، دکتررجبی واقعاًجزءبهترین ها هستند.من به همه ی این عزیزان عشق می ورزم و بخدا قسم هرکدامشان دارای نبوغ خاصی در هنرنگارگری هستند و بسیارزحمت کشیدندبسیارطلبه گی کردند.من به وجودشان افتخار مخی کنم همینکه هیچوقت از بنده کپی نکردند وخود صاحب فکرواندیشه هستند بسیار خوشحالم انشاالله همیشه در زندگیشان موفق باشند.

-عده ای از جوانان و مردم بسیارمشتاق دیدارباشماهستند و هر بار که به ایران می آیید خواستار ملاقات شما، اما عده ای خود را نماینده شما معرفی می کنند آیا شما در ایران نماینده ای دارید؟

نه خیر بنده نماینده ی به این شکل ندارم.البته باید این را ذکر کنم که جناب آقای دکتر سیدحسن صائب که از دوستان عزیزبنده هستند ومردی بسیار هنر دوست وهنرشناس نیز هستند. سالهاست که کارهای بنده را لطف می کنند در ایران پی گیری می کنند.من واقعاً بخاطر زحماتشان و برای محبت هایشان از ایشان کمال سپاس وتشکر را دارم.

-استاد افرادی هستند که شاید شما را یک روز تمام زیارت نکرده باشند اما صرفاً بخاطر گرفتن یک دست خط ویا امضاء یادگاری خود را شاگرد وتعلیم دیده ی شما می دانند و از این طریق در فضای مجازی به جذب هنر جو می پردازند نصیحت شما به این افراد چیست؟

بخدا کار دست وصحیحی نیست. انشاالله دوستان عزیز هنرمند این کار را نکنند. ببینید طبق تعریفی که از کلمه هنر بارها بارها داشته ام یعنی انسان خوب. و به این عزیزانم می گویم اگر دل را واقعاً به دنیای هنر بدهید یه وارستگی در هنر وجود دارد که مسائل مادی و ثروت در چشم انسان بسیار بی ارزش می شود. هیچ چیزی ارزشمندتر از راستگویی نیست.

-استاد تابحال شده آثارتان را در حراجی ها بفروشید؟

نه خیر من اصلاً نیازی به فروش آثارم ندارم واصلاً احتیاجی به حراجی در زندگیم شکر خدا نیست.مسائل مادی در زندگی من اهمیتی ندارد.البته ممکنه یکی از کارهای من دست یک شخصی افتاده باشد وچهار، پنج دست گشته باشد و از یک حراجی سر در آورده باشد به دلیل دست به دست شدن. اما هیچ وقت برای مال دنیا هیچ کدام از آثارم را نفروخته ام. به قول شاعر:

هرگز به یمن عاطفت پیر می فروش

ساغر تهی نشد ز می صاف روشنم

(استاددستانشان را روبه آسمان نگاه می دارند ومی گویند) خدایا شکرت

-استاد تا به امروز موسسه تحقیقاتی  و یا آزمایشگاهی شده  بیایند آثارشمارا از نظر ماندگاری و حفظشان برای آنکه به دست آیندگان برسد مورد آزمایش قرار بدهندو تخمیلی هم برایتان بزنند؟

بله، سوال خیلی خوب وجالبی پرسیدید. امروز که شما تشریف آوردید صبحش از امریکا با بنده تماس گرفتندو حاصل مطالعه روی تابلوهایم را برایم گفتندکه دستگاه توانسته تا حدود۶۰۰سال ماندگاری آثارم را تخمیل بزند. البته گفتند ممکنه از این هم بیشتر شود اما به دلیل ناتوانی دستگاه از خواندن حدود۶۰۰سال آینده  را فعلا حدس وگمان زده اند.

-به نظر شما نوابغی مانند استاد ارچنگ، استاد امامی یا استاد عیسی بهادری که اساتید شما هم بودندبار دیگر در عرصه طراحی فرش ، تذهیب ونگارگری ایرانی ظهور خواهند کرد؟

آینده را فقط خدا می داند اما نه خیر فکر نمی کنم. آخه من الان عاشق واقعی نمی بینم. بخدا قسم استاد بهادری، استاد امامی و استاد ارچنگ که خدا رحمتشان کند وروحشان شاد باشند واقعاً عاشق بودند با عشق کار می کردند. در این راه چقدر ملالت می کشیدند اما صبور بودند. اما متاسفانه من الان عاشق نمی بینم.اصلاً درحال حاضر خودشما در جوانان امروز این صبوری وعشق را میبینید؟ منکه ندیدم هنوز.

-افرادی هستند که سالهاست دارند نگارگری کارمی کنند اما دائماً ازکارهای شما واساتید دیگرکپی برداری می کنند وشخصیت کاریشان مستقل نیست چه صحبتی بااین افراددارید؟

اشتباه می کنند من همیشه به شاگردانم از گذشته تا به امروز می گفته ام اگرکه از من تقلید کنید خوب کارمهمی نکرده ایددوباره می شوید عین بنده. باید خود انسان آنقدر در کار شجاعت و اعتماد به نفس داشته باشد که خودش یک سبک ومکتبی را ابداء کند. نباید ترسیدازکار.

-سوال پایانی گفتگویمان، آذرماه امسال دوسالانه نگارگری برگزار می شود شما سطح این دوسالانه هارا چگونه ارزیابی می کنید؟

واقعاً تحسین می کنم، تمام دوستان نگارگر راکه عاشقانه در این سال ها کارکرده اند و توانسته اند هنرمندان خوبی به جامعه هنری معرفی کنند. واقعاً در سال های گذشته عزیزان مسئول این دوسالانه بسیار در ایران تلاش کرده اند که انشاالله موفق باشند وجای تشکر دارد. در پایان آرزوی موفقیت برای شما وهمه ی عزیزان دارم.

منبع:مجله اطلاعات هفتگی

,


پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *